کاربردهای مشروطیت
تعریف
مشروطیت کاربردهای تجویزی و توصیفی دارد. گرهارد کاسپر، پروفسور حقوق، این جنبه از این واژه را با اشاره به این نکته درک کرد: "مشروطیت دارای مفاهیم توصیفی و تجویزی است. در استفاده توصیفی، عمدتاً به مبارزه تاریخی برای به رسمیت شناختن قانون اساسی حق مردم برای "رضایت" و برخی حقوق دیگر، آزادی ها اشاره دارد. و امتیازات استفاده دستوری، معنای آن شامل آن دسته از ویژگیهای حکومت است که به عنوان عناصر اساسی قانون اساسی دیده میشوند.
توصیفی
یکی از نمونههای کاربرد توصیفی مشروطیت، مجموعه پنج جلدی پروفسور حقوق برنارد شوارتز از منابعی است که به دنبال ردیابی منشأ منشور حقوق ایالات متحده است.[5] شوارتز با آغاز با پیشینیان انگلیسی که به Magna Carta (1215) برمیگردد، حضور و توسعه ایدههای آزادیها و امتیازات فردی را از طریق منشورهای استعماری و تفاهمهای قانونی بررسی میکند. سپس در ادامه داستان، اعلامیه ها و قوانین اساسی انقلابی، اسناد و تصمیمات قضایی دوره کنفدراسیون و تشکیل قانون اساسی فدرال را شناسایی می کند. در نهایت، او به بحث در مورد تصویب قانون اساسی فدرال می پردازد که در نهایت فشار فزاینده ای را برای منشور حقوق فدرال ایجاد کرد. در حالی که به سختی یک خط مستقیم ارائه می شود، این گزارش مبارزه تاریخی برای به رسمیت شناختن و تثبیت حقوق و اصول قانون اساسی در نظم قانونی را نشان می دهد.
تجویزی
برخلاف توصیف قوانین اساسی، یک رویکرد تجویزی به این موضوع میپردازد که قانون اساسی چگونه باید باشد. همانطور که توسط فیلسوف کانادایی ویل والوچوف ارائه شده است، مشروطیت مظهر آن است
این عقیده که دولت می تواند و باید از نظر قانونی در اختیارات خود محدود باشد و اختیارات آن در گرو رعایت این محدودیت ها است. این ایده با خود انبوهی از سؤالات آزاردهنده را به همراه دارد که نه تنها برای محققان حقوق، بلکه برای هر کسی که مشتاق کشف مبانی حقوقی و فلسفی دولت است، مورد توجه است.
یکی از نمونههای این رویکرد تجویزی، پروژه اتحادیه ملی شهرداریها برای توسعه یک قانون اساسی دولتی نمونه بود.