سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مفهومی از دولت قانونی

وکیل در مشهد

مدل روسی Rechtsstaat

نظام حقوقی روسیه که از تغییرات قرن نوزدهم تحت اصلاحات امپراتور الکساندر دوم به وجود آمد، اساساً بر سنت حقوقی آلمان استوار است. از اینجا بود که روسیه دکترین Rechtsstaat را به عاریت گرفت که به معنای واقعی کلمه "دولت قانونی" ترجمه می شود. مفهوم "دولت قانونی" (???????? ???????????, pravovoe gosudarstvo) یک اصل اساسی (اما تعریف نشده) است که در اولین بند غیرقانونی قانون اساسی روسیه پسا کمونیستی ظاهر می شود: "فدراسیون روسیه - روسیه - یک دولت قانونی فدراتیو دموکراتیک را تشکیل می دهد. با شکلی از حکومت جمهوری». به همین ترتیب، اولین ماده غیرقانونی قانون اساسی اوکراین اعلام می کند: "اوکراین یک کشور مستقل و مستقل، دموکراتیک، اجتماعی و قانونی است." تلاش برای معنا بخشیدن به عبارت «دولت قانونی» چیزی جز نظری است.

والری زورکین، رئیس دادگاه قانون اساسی روسیه در سال 2003 نوشت:

    تبدیل شدن به یک کشور قانونی مدتهاست که هدف نهایی ما بوده است و قطعاً در چند سال گذشته پیشرفت های جدی در این راستا داشته ایم. با این حال، اکنون هیچکس نمی تواند بگوید که به این مقصد رسیده ایم. چنین دولت قانونی بدون یک جامعه قانونی و عادلانه نمی تواند وجود داشته باشد. در اینجا، مانند هیچ حوزه دیگری از زندگی ما، دولت نشان دهنده سطح بلوغ جامعه است.

مفهوم روسیه از دولت قانونی بسیاری از عناصر اقتصاد قانون اساسی را پذیرفت. اقتصاد مشروطه حوزه ای از اقتصاد و مشروطیت است که روابط متقابل خاص بین مسائل قانون اساسی و عملکرد اقتصاد از جمله فرآیند بودجه را توصیف و تحلیل می کند. اصطلاح «اقتصاد قانون اساسی» توسط اقتصاددان آمریکایی جیمز ام. بوکانان به عنوان نامی برای زیررشته آکادمیک جدید استفاده شد که در سال 1986 جایزه نوبل علوم اقتصاد را به دلیل «توسعه مبانی قراردادی و قانون اساسی برای نظریه تئوری» برای او به ارمغان آورد. تصمیم گیری اقتصادی و سیاسی». به عقیده بوکانان، اخلاق مشروطیت کلیدی برای نظم مشروطه است و «می‌توان آن را جهان ایده‌آل کانتی نامید» که در آن فردی که «نظام‌دهنده، به‌همراه تقریباً همه یارانش، قانون اخلاقی را به عنوان یک قاعده کلی می‌پذیرد». برای رفتار".

بوکانان "هر گونه تصور ارگانیک از دولت را به عنوان برتری در خرد، نسبت به افرادی که اعضای آن هستند" رد می کند. او معتقد است که قانون اساسی که برای استفاده حداقل چندین نسل از شهروندان در نظر گرفته شده است، باید بتواند خود را برای تصمیمات اقتصادی عملگرایانه تنظیم کند و منافع دولت و جامعه را در مقابل منافع افراد و حقوق قانونی آنها برای آزادی شخصی و شادی خصوصی متعادل کند. استانداردهای اقتصاد قانون اساسی زمانی که در برنامه ریزی بودجه سالانه مورد استفاده قرار می گیرد و همچنین شفافیت جامعه مدنی برای اجرای حاکمیت قانون از اهمیت اولیه برخوردار است. علاوه بر این، در دسترس بودن یک سیستم دادگاه موثر، برای استفاده توسط جامعه مدنی در شرایط مخارج ناعادلانه دولت و توقیف اجرایی هر گونه اعتبارات مجاز قبلی، به عنصری کلیدی برای موفقیت هر جامعه مدنی با نفوذ تبدیل می‌شود. برخی از محققان روسی از این ایده حمایت می کنند که در قرن بیست و یکم، مفهوم دولت قانونی نه تنها به یک مفهوم حقوقی، بلکه یک مفهوم اقتصادی نیز تبدیل شده است، حداقل برای روسیه و بسیاری دیگر از کشورهای در حال گذار و در حال توسعه.